«نظریه معرفتشناسی واقعگرای دینی» که مؤلف مقاله آن را ارائه کرده است، بر مقدمات و مقوِّمات چندی استوار است. این مقدمات و مقومات را در قالب اصول و انگارههای هشتگانه در این مقاله تبیین شده است. خلاصه نظریه عبارت است از: 1. «معرفت» برایند فرایندهایی است که با عناصر ششگانه زیر در پیوند است: یک) فاعل معرفت (شناختبخش) که حق تعالی است؛ دو) وسایط و وسایل معرفت (شناختافزارها)؛ سه) معِدّات معرفت (شناختیارها)؛ چهار) موانع معرفت (شناختشکنها)؛ پنج) قابل معرفت (شناختگر/ شناسنده) که انسان است؛ شش) متعلق معرفت (شناخته) که موجوداتاند. 2. تکون معرفت برایند دو فرایند «طولی- عمودی» و «عرضی- افقی»ای است که در ترابط با اطراف ششگانه پیشگفته صورت میبندد. 3. فرایند «طولی- عمودی» تکوّن معرفت، از «سپهر ربوبی» آغاز و با طی فرایند خاص و مناسب با هر یک از وسایط و وسایل معرفت، به «ساحت انسانی» تنزل میکند. 4. فرایند «عرضی- افقی» نیز- که با چهار ضلع/ عنصر مرتبط است- در ساحت بشری و متناسب با مقتضیات نشئه ناسوت و در تعامل میان عناصر چهارگانه این فرایند (عناصر دوم، سوم، چهارم، و ششم) صورت میبندد. 5. برای دستیابی به آگاهی قدسی که معرفت صائب است، باید عوامل دخیل در تکون معرفت بهدرستی مدیریت شوند. 6. تولید علم دینی نیز از فرایند و سازکارهای مذکور در تبیین نظریه معرفتشناسی واقعگرای دینی تبعیت میکند.