آیت الله علی اکبر رشاد
ذهن
1735-0743
17
65
2016
05
21
منطق طبقهبندی علوم
5
28
FA
علی اکبر
رشاد
مدرس خارج فقه و اصول حوزه و عضو هیئت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
از دید مؤلف مقاله، «طبقهبندی علوم» از فروع مبحث «هویتشناسی» علم و مبتنی بر مسئلهی «ملاک وحدت و تمایز علوم» است. از نظر وی میتوان با دو رویکرد، به مسئلهی «طبقهبندی علوم» نگریست: 1. پسینی، 2. پیشینی. طبق تعریف ایشان طبقهبندی علوم، با رویکرد پسینی عبارت است از: «ترسیم جغرافیای میراث معرفتی بشر» و با رویکرد پیشینی، عبارت است از: «مهندسی مطلوب معرفت». مؤلف در متن مقاله، پس از ارائهی تعاریف «علم دینی» و «علوم انسانی اسلامی»، همچنین اشاره به اهداف و فواید طبقهبندی علوم و ضروت آن، نگاهی گذرا به تاریخچهی طبقهبندی در دنیای غرب و نیز جهان اسلام افکنده است. در ادامه نیز با نقد اجمالی نظریههای مختلف در باب ملاک وحدت و تمایز علوم و تبیین «نظریهی تناسُق» (سازواری چندوجهی مانعِهْالخلوی مؤلفههای رکنی علم) منطق پیشنهادی خود برای تفکیک و طبقهبندی علوم را که مبتنی بر نظریهی مزبور است، ارائه میکند. در انتها نیز سؤالات و اشکالات احتمالی وارد بر نظریه را مطرح کرده، پاسخ میگوید. وی الگوی پیشنهادی خود را طبقهبندی «هرم- شبکهسان» علوم مینامد.
علم دینی- تعریف,علوم- طبقهبندی,علوم انسانی,معیار وحدت و تمایز علوم,نظریهی تناسق ارکان علم,الگوی طبقهبندی «هرم- شبکهسان» علوم
https://zehn.iict.ac.ir/article_22965.html
https://zehn.iict.ac.ir/article_22965_aced61c528722fba3823f47e39eddd88.pdf
آیت الله علی اکبر رشاد
ذهن
1735-0743
17
65
2016
05
21
روش شناسی کشف قلمرو سنت
29
48
FA
ابوالقاسم
علیدوست
استاد دروس خارج فقه و اصول و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
سید مرتضی
حسینی کمالآبادی
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم.
پیامبر خدا<sup>(ص)</sup> و امامان معصوم<sup>(ع)</sup> گذشته از رسالت، بیان شریعت که از پرتو جعل الهی بر عهده آنان آمده، جهات دیگری نیز دارند. گفتار، کردار و تقریر معصومان<sup>(ع)</sup> سنّت را به عنوان یکی از منابع استنباط رقم زده است؛ اما مشکلی که در این میان برای مستنبط احکام رخ میدهد آن است که آیا از هر روایتی میتوان استنباط فقهی صورت داد یا نه؟ در اینجاست که سخن از شئون و جهات مبیّنان شریعت و کشف دقیق قلمرو سنت برای فقیه، موضوعی مهم شمرده میشود. مسئلهای که پژوهش حاضر بدان پرداخته، عبارت است از روش کشف قلمرو سنت است. به منظور حل این مسئله، پنج روش، بررسی و ارزیابی شده است. این روشها عبارتاند از: عقلی محض، عقلی نقلی، نقلی فقهی، سیستماتیک و نقلی محض. روش نقلی محض اگر با مصداقشناسی شئون، تکمیل و با بهره از روشهای دیگر پیشرفت داده شود، بیتردید بهترین راه است.
قلمرو سنت,مبینان شریعت,شئون,روش,عقل,نقل
https://zehn.iict.ac.ir/article_22966.html
https://zehn.iict.ac.ir/article_22966_cdecec394e1ec1c0efb202dbeed2c78f.pdf
آیت الله علی اکبر رشاد
ذهن
1735-0743
17
65
2016
05
21
بررسی تطبیقی مبانی الاهیاتی هرمنوتیک روشی و اصول فقه
49
78
FA
مسعود
فیاضی
عضو هیئت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
msd.fayazi@gmail.com
در هرمنوتیک دو رویکرد روشی و فلسفی شایع است که اصلیترین تفاوت آنها در پیشفرض اساسی معناداری متن فی حد ذاته و صرف نظر از خواننده است. در بین این دو رویکرد آنکه با دانش اصول فقه قرابت داشته، در این پیشفرض بنیادین مشترک است، هرمنوتیک روشی است. بهطورطبیعی بررسی تطبیقی این دو دانش ثمرات معرفتی درخوری برای هر دو خواهد داشت؛ اما پیش زمینه اصلی این بررسی و مقدم بر آن، بررسی تطبیقی دستگاههای فکری آنهاست که تشکیلدهنده اصلی هویت آنها میباشد؛ زیرا تنها در این صورت است که معنای قواعد و روشهایی که در این دو دیسیپلین به کار رفته، معین خواهد شد. از این جهت لازم است در ابتدا بررسی تطبیقیای بین مبانی الاهیاتی هرمنوتیک روشی و دانش اصول فقه صورت گیرد؛ چراکه خاستگاه اولین و اصلی شکلگیری هرمنوتیک روشی، تفسیر کتاب مقدس در بین یهودیان و مسیحیان بود و به همین دلیل آموزههای الاهیاتی نقش بسیار مهمی در شکلدهی به آن داشت. مقاله حاضر میکوشد این بررسی تطبیقی را بین اصلیترین آموزههای الاهیاتی که بیشترین تأثیر را در ساماندهی به روشهای تفسیری در هرمنوتیک و اصول فقه دارند، انجام دهد.<br />
هرمنوتیک روشی,هرمنوتیک روششناختی,اصول فقه,مبانی الاهیاتی
https://zehn.iict.ac.ir/article_22967.html
https://zehn.iict.ac.ir/article_22967_9fb171fac47284b9bdc053c7815274d1.pdf
آیت الله علی اکبر رشاد
ذهن
1735-0743
17
65
2016
05
21
تحلیل هایدگر از معنای زمان در فلسفه هگل
79
93
FA
نیره سادات
میرموسی
دکترای فلسفه غرب دانشگاه تهران
زمان با سه آموزۀ کلیدی فلسفه هگل یعنی مکان، صیرورت و روح همبسته است؛ 1. مکان، زمان میشود؛ یعنی وجود مکان به مثابه زمان (توالی اکنونها) متعین میشود. 2. زمان به این معنا صیرورت به شهود درآمده است که حرکت دیالکتیکی روح در آن ر خ میدهد. 3. شباهت زمان- به مثابه اکنونهای تهی و انتزاعی- و روح - به مثابه مفهوم- روح را قادر به نفی زمان میسازد. هایدگر این تحلیل هگل را مناسبِ فهم شایع از زمان (زمان – اکنون) میداند و نه معنای اصیل زمانمندی. درک معنای اصیل زمان نیازمند آن است که نه تنها وجودِ مکان بلکه وجودِ هر موجودی بر اساس زمان فهمیده شود. در عین حال هایدگر تبیین هگل از نحوة شکلگیری و تطور تاریخی معانی زمان را تلاشی ستایشبرانگیز برای برقراری نسبتی معقول میان معانی گوناگون زمان میداند.<br />
زمان,مکان,صیرورت,روح,هگل,هایدگر,حرکت دیالکتیکی
https://zehn.iict.ac.ir/article_22968.html
https://zehn.iict.ac.ir/article_22968_4db3dcf53294d0c21684d584f541cef8.pdf
آیت الله علی اکبر رشاد
ذهن
1735-0743
17
65
2016
05
21
بررسی نظر جان هیک درباره تجربه دینی و عصب شناسی
95
120
FA
سیامک
عبدالهی
دانشجوی دکتری فلسفه دین دانشگاه تهران.
siaamak.abdollaahi@gmail.com
منصور
نصیری
استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
nasirimansour@ut.ac.ir
از آخرین تلاشهای فلسفی <em>هیک</em> پیش از مرگش، رفع تعارضات جدیدی بود که در حوزه علم و دین مطرح شده است. از این جهت وی به عنوان یک فیلسوف دینِ متأله سعی میکند چالشهایی را که یافتههای علم عصبشناسی در برابر تجربه دینی قرار داده است، مرتفع کند. هدف اصلی نوشتار حاضر بررسی نظر <em>هیک</em> در این باب است. این بررسی در دو محور کلی انجام گرفته است: در ابتدا دیدگاه <em>هیک</em> درباره تجربه دینی تبیین و بررسی شده، سپس نحوه پاسخ او به مناقشات برآمده از عصبشناسی ارزیابی و بررسی شده است. با بررسی دیدگاه <em>هیک</em> و با توجه به نقدهایی که در دو بخش جداگانه بر دیدگاه وی مطرح کردیم، روشن شد که اگر هم چالشی میان مباحث عصبشناختی و بحث تجربه دینی وجود داشته باشد- که این خود محل مناقشه است- به نظر نمیرسد اراده علمی- فلسفی <em>هیک</em> برای حل این چالش کافی باشد.
جان هیک,تجربه دینی,عصبشناسی,امر متعال
https://zehn.iict.ac.ir/article_22969.html
https://zehn.iict.ac.ir/article_22969_46d0b1cd61b7f0b4c9317edcca092312.pdf
آیت الله علی اکبر رشاد
ذهن
1735-0743
17
65
2016
05
21
تحلیل شناختی ساختار مفهومی قرآن در چارچوب نظریه فضاهای ذهنی فوکونیه (با تکیه بر پانزده جزء دوم)
121
142
FA
محمود
نقی زاده
استادیار گروه زبان شناسی، دانشگاه پیام نور
mahmood_naghizadeh@yahoo.com
غلامحسن
اورکی
دانشجوی دکترای زبان شناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، اهواز، ایران
oraki1980@gmail.com
چندلایهایبودن ساختار مفهومی (Conceptual Structure)قرآن سبب شده است یکی از دغدغههای دینپژوهان ازعصر نزول وحی تا کنون دستیابی به مقاصد واقعی خالق وحی در ورای آیات قرآن باشد. همین مسئله زمینه بهکارگیری نظریات علمی متعدد را در هر عصری برای کشف مفاهیم نهفته در ساختار مفهومی تودرتوی این کتاب آسمانی فراهم ساخته است. این پژوهش نیز درچارچوب نظریه «فضاهای ذهنی» (Mental Space Theory)فوکونیه (Fauconnier) (1985) به مطالعه ساختار مفهومی قرآن کریم در محدوده پانزده پانزده جزء دوم، بپردازد تا کارایی آن را در تبیین ساختارهای مفهومی قرآن ارزیابی کند. روش انجام پژوهش، توصیفی- تحلیلی است؛ بدین ترتیب که پس از معرفی چارچوب نظری تحقیق، دادهها به شیوه کتابخانهای و به کمک فیشبرداری از محدوده پژوهش استخراج شده، با تحلیل آنها مشخص گردید نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل شناختی ساختار مفهومی قرآن کارآمد است، تشخیص و تفکیک فضاهای حاکم بر آیات و روابط میان آنها زمینه درک بهتری را از مقاصد واقعی خالق وحی فراهم میسازد. در نهایت معلوم شد ارتباط میان فضاهای حاکم برآیات هدفمند بوده، هرآیهای از قرآن نیز بر مبنای فضای ذهنی خاصی مفهومسازی شده است.
قرآن کریم,فوکونیه,فضاهای ذهنی,ساختار مفهومی
https://zehn.iict.ac.ir/article_22970.html
https://zehn.iict.ac.ir/article_22970_d911be3462c9f491b24728a2135a7c69.pdf