نظریه استعاره مفهومی به عنوان یکی از مهمترین نظریههای زبانشناختی با برقراری نگاشت میان دو حوزه مبدأ و مقصد عمل میکند و از حوزه حسی و شناختهشده برای فهم حوزه کمتر شناختهشده بهره میجوید. استعارههایی که در ارتباط با واژه آیه مطرح شدهاند، با ساختاربخشی جزئی، آن را از ابعاد مختلفی در کانون توجه قرار میدهند. هر استعاره با متمرکزشدن بر یک جنبه از مفهوم «آیات» به ما اجازه میدهد یک جنبه از مفهوم آیه را به واسطه مفهوم دیگری مانند ابزار، باران، کالا یا قصه که با وضوح بیشتری تعریف شده است، درک کنیم. استعاره مرتبط با ابزار، مفهوم سیستم از معنای آیه را برای درک کارکرد و پیامدهای آن روشن میسازد. استعاره قصه، ظرفیت آیات در برجستگی محتوا را به تصویر میکشد و استعاره باران، پیشروی آیات به سوی هدف مد نظر نشان میدهد. استعاره کالا نیز هشداری به مخاطبان در جهت تبدیلنشدن به تاجرانی زیاندیده در صورت استفاده نادرست از آیات است. همپوشانیای که میان این استعارهها وجود دارد، پیدایش تدریجی یک سطح را نشان میدهد. این همپوشانی به دلیل وجود تضمنهای استعاری است که استعارههای آیه را به یکدیگر پیوند میدهد و آنها را با یکدیگر منسجم میسازد.