استادیار گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
چکیده
عقل کلی عبارت از جوهری است که به هیچ وجهی تعلق به اجسام ندارد؛ نه از جهت وجود مانند اعراض، نه از جهت فعل و تصرف مانند نفوس، و نه به جزئیت و امتزاج مانند ماده و صورت. عقل کلی به جهت گستره و احاطۀ علمی و مخزنیت آن نسبت به ادراکات عقلی، توسط حکیمانی نظیر علامۀ طوسی به عنوان نفسالأمر صور و احکام ذهنیه دانسته شده است. علامۀ حلی در زمان استفاده از محضر علامۀ طوسی این نظریه را نقد کرده است که لازمۀ گفتار حکیمان این است که صور کاذبه نیز در عقل فعّال منتقش باشند. بیان علامۀ طوسی و نقد شاگرد ایشان علامۀ حلی، سرآغاز یکی از مهمترین مباحث فلسفی شده است و فیلسوفان و حکیمان را به تفکر و ارائۀ راهحل برای مشکل احاطۀ علمی عقل فعال نسبت به احکام کاذبه واداشته است. در این نوشتار پس از تبیین و سنجش و بررسی مهمترین این راهحلها، تحلیلی وجودی بر پایۀ حکمت متعالیه، برای حل مشکل احاطۀ علمی عقل کلی بر صور و احکام کاذب و غیر واقعی ارائه شده است.