مسئله شناخت و به دنبال آن شناخت حضوری، از اهم مسائلی است که اساساً در دو حوزه هستیشناختی و معرفتشناختی از آن سخن به میان رفته است. پیگیری شناخت حضوری در امور مادی به تبع آموزههای دینی مرتبط با این موضوع، انگیزه حکمای اسلامی را در پرداخت به این مسئله افزونتر نموده است؛ چه اینکه شناخت حضوری به امور مادی علیرغم پراکندگی و غیبت اجزای آن، به دقت و اهمیت این مسئله افزوده است. تحلیل شناخت حضوری در مادیات در دو ساحت «شناخت حضوریِ مادیات» و «شناخت حضوری به مادیات» و به دنبال آن، حل تعارضِ جمع میان علم و ماده، با بهدستدادن نسبیبودن اوصاف تجرد و مادیت، دستاوردهایی است که نگارنده آنها را در این پژوهش از مرئای حکمت متعالیه به بررسی نشسته است. علامه طباطبایی با تأکید بر اصل این چارهجویی، لکن با رهیافتی دیگر به حل این تعارض دامن زده است.