با وجود تأثیرات عمیق نسبیگرایی معرفتی در زمینههای مختلف نظری و عملی و اختلافنظرهای فراوان دربارة اعتبار آن، به تبیین حدود و ثغور این مفهوم و نیز اقسام آن و محل نزاع دقیق در این زمینه، به اندازة کافی توجه نشده است. با تحلیل مفهوم نسبیت، میتوان نشان داد نسبیبودن به معنای وابستگی یک «موضوع» به یک «محور» است؛ چنانکه تغییرات «عناصر» آن محور موجب تعیین و تعیّن «ارزش»های موضوع میگردند. موضوع نسبیگرایی معرفتی، معنای عام معرفت است که ارزش «اعتبار» یا «تحقق» آن وابسته به محور «عین» یا «ذهن» است. این نوع نسبیگرایی مبتنی بر تبیینی هنجاری (و نه صرفاً توصیفی) بوده و چهار قسم دارد: تحققگرایی عینمحور، تحققگرایی ذهنمحور، اعتبارگرایی عینمحور و اعتبارگرایی ذهنمحور. تنها قسم اخیر از نسبیگرایی معرفتی محل نزاع بوده و نقدهایی مانند خودتخریبی و استلزام شکاکیت، از سوی مخالفان بر آن وارد شده است.