گذر از خودشناسی به شناخت غیر از منظر سهروردی و دکارت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانش‌آموخته دکتری فلسفه. دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی. دانشگاه علامه طباطبائی. تهران. ایران.

چکیده

سهروردی و دکارت ضمن تعلق به دو فرهنگ فکری مختلف و اتخاذ مبانی فلسفی متفاوت بر نقش خودشناسی در معرفت تأکید دارند. در فلسفۀ دکارت من می‌اندیشم، پس هستم به‌عنوان پایۀ معرفت در نظر گرفته می‌شود که شناخت سایر مراتب وجود مانند خداوند و عالم خارج از دل آن استنتاج می‌شود. در فلسفۀ سهروردی نیز نفس انسانی نوری از انوار الهی است که در پرتو خودشناسی می‌تواند انوار مافوق خود، نورالانوار و اشیاء مادی را بشناسد. البته سهروردی و دکارت از دو منظر متفاوت به مسئلۀ نفس و خودشناسی توجه می‌کنند. سهروردی از منظر معرفت شهودی و دکارت از منظری عقلی-استدلالی به این مسئله می‌پردازد. اکنون با توجه به این مقدمه مسائل مهمی مطرح می‌شود: چه تفاوتی میان دیدگاه سهروردی و دکارت راجع به خودشناسی وجود دارد؟ نگاه متفاوت این دو فیلسوف به مسئلۀ خودشناسی چه تأثیری بر دیدگاه آنها راجع به سایر معارف دارد؟ این نوشتار با روشی توصیفی-تحلیلی درصدد است این نکته را تبیین کند که چگونه تلقی‌های متفاوت سهروردی و دکارت از نفس انسانی و مسئلۀ خودشناسی سبب می‌شود این دو فیلسوف نگاهی متفاوت به شیوۀ گذر از خودشناسی به شناخت غیر داشته باشند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات