استادیار گروه غربشناسی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
چکیده
موضوع این مقاله معرفی حوزه عمومی مباحث علم و دین و تبیین اهمیت آن است و هدف آن این است که ضرورت ورود جهانبینی توحیدی به چهارچوب نظری دانش تجربی را نمایان کند. برای تثبیت این هدف، در گام اول نشان داده ایم که ورود معارف غیرحسی به ساحت نظریهپردازی علمی اجتنابناپذیر است و در گام بعدی استدلال کرده ایم که طبیعیگرایی روشی اولاً یکی از مهمترین مبانی علم جدید است و ثانیاً با ارکان اساسی جهانبینی توحیدی قابل جمع نیست. در طول مقاله، پس از تعیین معانی مورد نظر برای «علم»، «دین» و «الهیات»، به این پرسش میپردازیم که «چرا الهیات با علم نسبت پیدا میکند؟ ». پس از آن، مراحل متنوعی که معرفت غیرحسی وارد فرایند نظریهپردازی علمی خواهد شد را تشریح مینماییم و در این بخش به برخی از آموزههای پذیرفتهشده فلسفه علم نیمه دوم قرن بیستم نیز استشهاد خواهیم کرد. سپس طبیعیگرایی را تعریف کرده و جایگاه آنرا به عنوان یکی از مبانی بیبدیل علم تجربی جدید نمایان میکنیم و تبعات الهیاتی پذیرش آنرا به تصویر خواهیم کشید. نهایتاً ناظر به تقابل طبیعیگرایی با خداباوری از یک سو و نادرستی طبیعیگرایی از سوی دیگر، ضرورت ورود جهانبینی توحیدی در فرایند شناخت طبیعت را تثبیت خواهیم کرد.